فیلمنامه (Screenplay یا Script) یا سناریو (Scenario) به معنای نوشتار یا نوشته ای است که شامل داستان، دیالوگ ها، شخصیت ها، صحنه ها، و ساختار کلی یک فیلم، سریال تلویزیونی، نمایش تئاتر، یا حتی بازی ویدیویی می شود. سناریو به عنوان پایه و اساس هر پروژه ی هنری تلقی می شود که تعیین می کند چه چیزهایی در اثر نمایش داده می شود، چگونه شخصیت ها با یکدیگر رفتار می کنند، و چگونه داستان پیش می رود. یک سناریو معمولاً شامل موارد زیر است: ۱. خلاصه (Synopsis) : یک خلاصه کوتاه از داستان که معمولاً در چند پاراگراف ارائه می شود و اصلی ترین رویدادها و تغییرات داستان را شرح می دهد. ۲. دیالوگ ها (Dialogue) : دیالوگ هایی که شخصیت ها برای بیان احساسات، افکار، و اطلاعات استفاده می کنند. دیالوگ ها برای ایجاد ارتباط و شناخت بهتر از شخصیت ها بسیار مهم هستند. ۳. شخصیت ها (Characters) : شرح کامل و توصیف شخصیت های اصلی و فرعی که در داستان حضور دارند، از جمله خصوصیات فیزیکی، روانی، و هدف های شخصیتی آن ها. ۴. صحنه ها (Scenes) : توصیف مکان ها، زمان ها، و اتفاقاتی که در طول داستان رخ می دهند و به شکل صحنه های مختلف در سناریو نمایش داده می شوند. ۵. ساختار (Structure) : نحوه ی تنظیم و ترتیب رویدادها، صحنه ها، و دیالوگ ها در طول داستان به منظور ایجاد جریان داستانی مناسب و جذاب برای بیننده. سناریو نهایی می تواند به عنوان یک دستورالعمل برای کارگردان، بازیگران، و سایر اعضای تولید اثر هنری استفاده شود تا به شکل درست و مطلوب، داستان به تصویر کشیده شود.
فیلمنامه (Screenplay یا Script) یا سناریو (Scenario) به معنای نوشتار یا نوشته ای است که شامل داستان، دیالوگ ها، شخصیت ها، صحنه ها، و ساختار کلی یک فیلم، سریال تلویزیونی، نمایش تئاتر، یا حتی بازی ویدیویی می شود. سناریو به عنوان پایه و اساس هر پروژه ی هنری تلقی می شود که تعیین می کند چه چیزهایی در اثر نمایش داده می شود، چگونه شخصیت ها با یکدیگر رفتار می کنند، و چگونه داستان پیش می رود. یک سناریو معمولاً شامل موارد زیر است: ۱. خلاصه (Synopsis) : یک خلاصه کوتاه از داستان که معمولاً در چند پاراگراف ارائه می شود و اصلی ترین رویدادها و تغییرات داستان را شرح می دهد. ۲. دیالوگ ها (Dialogue) : دیالوگ هایی که شخصیت ها برای بیان احساسات، افکار، و اطلاعات استفاده می کنند. دیالوگ ها برای ایجاد ارتباط و شناخت بهتر از شخصیت ها بسیار مهم هستند. ۳. شخصیت ها (Characters) : شرح کامل و توصیف شخصیت های اصلی و فرعی که در داستان حضور دارند، از جمله خصوصیات فیزیکی، روانی، و هدف های شخصیتی آن ها. ۴. صحنه ها (Scenes) : توصیف مکان ها، زمان ها، و اتفاقاتی که در طول داستان رخ می دهند و به شکل صحنه های مختلف در سناریو نمایش داده می شوند. ۵. ساختار (Structure) : نحوه ی تنظیم و ترتیب رویدادها، صحنه ها، و دیالوگ ها در طول داستان به منظور ایجاد جریان داستانی مناسب و جذاب برای بیننده. سناریو نهایی می تواند به عنوان یک دستورالعمل برای کارگردان، بازیگران، و سایر اعضای تولید اثر هنری استفاده شود تا به شکل درست و مطلوب، داستان به تصویر کشیده شود.
که جامۀ سیاه پوشیده است. ماتم دار. عزادار. جامۀ ماتم پوشیده: ماتم عمر رفته خواهم داشت زآن سیه جامه ام چو میغ از تو. خاقانی. این سیه جامه عروسان را در پردۀ چشم حالی ازاشک حلی های گهر بربندم. خاقانی
که جامۀ سیاه پوشیده است. ماتم دار. عزادار. جامۀ ماتم پوشیده: ماتم عمر رفته خواهم داشت زآن سیه جامه ام چو میغ از تو. خاقانی. این سیه جامه عروسان را در پردۀ چشم حالی ازاشک حلی های گهر بربندم. خاقانی
بدون لباس. برهنه برهنه: گدایان بی جامه شب کرده روز معطرکنان جامه بر عودسوز. سعدی. بی جامۀ نکو نتوان شد بدعوتی این رمز را بپردۀ هر در نوشته اند. نظام قاری (دیوان ص 24) ، بی شرم. بی حیا: در چین طرۀ تو دل بی حفاظ من هرگز نگفت مسکن مألوف یاد باد. حافظ. ، بی چادر و روی پوش (زن). (یادداشت بخط مؤلف) ، بی عفت: یکی بدرگ و بی حفاظ است سخت ندانم که کشته ست چونین درخت. شمسی (یوسف و زلیخا). ، بی پرهیز. (یادداشت بخط مؤلف)
بدون لباس. برهنه برهنه: گدایان بی جامه شب کرده روز معطرکنان جامه بر عودسوز. سعدی. بی جامۀ نکو نتوان شد بدعوتی این رمز را بپردۀ هر در نوشته اند. نظام قاری (دیوان ص 24) ، بی شرم. بی حیا: در چین طرۀ تو دل بی حفاظ من هرگز نگفت مسکن مألوف یاد باد. حافظ. ، بی چادر و روی پوش (زن). (یادداشت بخط مؤلف) ، بی عفت: یکی بدرگ و بی حفاظ است سخت ندانم که کشته ست چونین درخت. شمسی (یوسف و زلیخا). ، بی پرهیز. (یادداشت بخط مؤلف)
پیل جادو، (فرهنگ فارسی معین)، تصویری که بشکل فیل و تصویر دیگر اجزای او باشد، (آنندراج)، تصویر پیلی که تصویرات دیگر، اجزای او باشند، (فرهنگ فارسی معین: پیل جادو)، مانند شیرجادو
پیل جادو، (فرهنگ فارسی معین)، تصویری که بشکل فیل و تصویر دیگر اجزای او باشد، (آنندراج)، تصویر پیلی که تصویرات دیگر، اجزای او باشند، (فرهنگ فارسی معین: پیل جادو)، مانند شیرجادو